1. دوست داشتن زوری!

ساخت وبلاگ

ظاهرا خیلی عاشقش شده.. همه ی کاراشو راه مینداخته، همه جوره هواشو داشته، واسه تولدش به تعداد سال تولدش گل رز خریده و گذاشته توی آژانس (از شهر خودشون) تا ببره در خونه ی دختره اون سر کشور! ، واسش حلقه خریده و ........ دختره جوابش یه چیز بوده: نه! 

وقتی دیده از در محبت جواب نمی گیره، شروع کرده به تهدید کردن. اخرش هم گفته اگه بهم نه بگی، یه کاری میکنم تا اخر سال شیش هیشکی سمتت نیاد! و خب جواب دختره همچنان فقط نه بوده..

هرجا نشسته گفته دختره ازم خواستگاری کرد و من بهش جواب نه دادم. به مسئول حراست، و به مامان و عموی دختره گفته: زن صیغه ایمه!!!! فکر کن به مامان دختره گفته دخترت زن صیغه ای منه!!!! 

و خیلی ماجراهای دیگه که پیش اومده..

بعد اسم اینارو هم میذارن عشق. جل الخالق!


پ ن: جفتشون رفیقای صمیمی و نزدیک منن. و خب خیلی دور از انتظاره اگه بگم دیگه به چشمای خودمم اعتماد ندارم؟!

4. وقتی همه چی میره رو اعصاب آدم!...
ما را در سایت 4. وقتی همه چی میره رو اعصاب آدم! دنبال می کنید

برچسب : دوست,داشتن,زوری, نویسنده : 5cactuusa بازدید : 55 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 19:07