102.بعد شاکی میشن که چرا انقدر خشن جواب رد میدی :||||

ساخت وبلاگ

چند وقت پیش خیلی اتفاقی به این فکر کردم که از جواب ردی که بهش دادم مدت خیلی خیلی زیادی گذشته، پس بذار از بلاک درش بیارم. امروز اومد پی وی :||||||||

اولش یه سوال بیخودی درمورد کتاب نمیدونم چی پرسید که خب گفتم نمیدونم. بعدشم گفت هیچ وقت اون منظوری که برداشت کردی رو نداشتم، ولی انقدر عصبانی شدی که نشد ازت معذرت بخوام. ببخشید و این حرفا. بعد من اصن یاااادم نمیومد چرا اون موقع از دستش عصبانی بودم یا چی شده و اینا. مطلقا هیچی یادم نمیومد. گفتم من که چیزی یادم نمیاد ولی در کل دلخوری ای هم ازت ندارم. بعدشم گفتم که امیدوارم تو هم بالاخره یه روزی منو ببخشی چون من واقعا احساس گناه میکنم :-( گفت چرا فکر می کنی نبخشیدمت؟! بعد دیگه من کلی خوشحال شدم از اینکه دیگه لازم نیست عذاب وجدان داشته باشم چون چیزی از من به دل نگرفته. بعد یهو گفت به من ربطی نداره هاااا ولی اون مانتو آبیه خیلی بهت میاد ولی اون بنفشه بهت نمیاد!!!! :||||||||||| من پوکر فیس وار مونده بودم که این فااازش چیه :| بعد یکی دو تا سوال بیخودی پرسید که پیچوندمش بعد دیدم نههههه! این انگاری هنوزم امید داره که از من جواب مثبت بشنوه :||||||||| یعنی من به بدترین طریق ممکن به این بنده ی خدا نه گفتم، یه جوری که بره و پشت سرشو هم نگاه نکنه. بعد الان خیلی خوشحال و شاد و امیدوار برگشته!!!!!! تازه درمورد لباسای من اظهار نظر هم میکنه :| لعنتی تو خودت الهه ی بدتیپی در یونان باستانی! من اون لباس بنفشمو خیلی هم دوست دارم :-(

دیگه یهو دیدم این اماده ی اینه که تا فردا دری وری بگه. گفتم من برم کار دارم. از این به بعد بیاد پیام بده انقدرررر بد و سر بالا جواب میدم که باز بیخودی توهم نزنه :| 

اقا خب نه یعنی نه دیگه. چرا بیخودی اصرار می کنن بعضیا؟!

4. وقتی همه چی میره رو اعصاب آدم!...
ما را در سایت 4. وقتی همه چی میره رو اعصاب آدم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5cactuusa بازدید : 55 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:13